درباره وبلاگ

خدا را گفتم بیا جهان را قسمت کنیم : .... اسمون مال من ابراش مال تو !!!! ماه مال من خورشيد مال تو !!!!! دريا مال من موجش مال تو !!!! خدا خنديدو گفت تو بندگي كن تمام دنيا مال تو من هم مال تو !!!!
آخرین مطالب
پيوندها

 

  تبادل لینک هوشمند


 برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان

 راهنمایی شهید موسوی پور و آدرس

  moosavipoor.LXB.ir لینک نمایید

 سپس مشخصات لینک خود را در زیر

 نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت

 شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 11
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 11
بازدید ماه : 92
بازدید کل : 52793
تعداد مطالب : 62
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1

راهنمایی شهید موسوی پور
امام خمینی (ره) فرزندانم درس بخوانید تا بتوانید کشور را اباد کنید
یک شنبه 28 اسفند 1390برچسب:, :: 18:49 ::  نويسنده : منیره صدری       

 

خالم زنگ زده میگه میای پیش بچه ها بمونی من دارم میرم بیرون کار دارم میگم دِ نـَـه دِ بچه هات شیطونن من اعصابشونو ندارم میگه باشه عزیزم هرجور راحتی پس من میارمشون اونجا

 

##################

 

بابام میبینه که دارم فیسبوک چک میکنم

میگه : همش تو فیسبوکی با دوستات می فیسبوکی

منم گفتم: پ ن پ من مارک زاکربرگم دارم اوضاع کاربران فیسبوک رو چک میکنم یه وقت کم و کسری نداشته باشن

بابام گفت د ِ نــه دِ اگه تو زاکربرگ بودی پول شارژ ای دی اس ال رو از من نمیگرفتی

من گفتم : شما هم د ن د رو میدونی

گفت: پ ن پ فقط تو میدونی

 

##################

 

رفتیم شمال نشستم کنار دریا 3 تا دختر هی میرن تو آب هی میان از جلوی من میان بیرون ...

بعد 2-3 بار یکیشون گفت اگه ما غرق بشیم میای نجاتمون بدی؟!!!

دِ نـَـه دِ نجات نداده انگشت کردین چشمم اگه نجاتتون بدم که دیگه ...

 

##################

 

به دوستم این سایت درآمد اینترنتی(همین که لینکش بالا هست)رو معرفی کردم

نزدیک 7-8 تا اس ام اس در بارش چرت و پرت پرسیده

بعد میگه خب حالا دقیق بگو من باید چکارایی بکنم!!!

دِ نـَـه دِ اینجوری باید یه چیزی بزارم روی درآمد اینترنتیم بدم پول مبایل!!!

 

##################

 

بابام اومده میگه تو اخبار گفته خاویار تقلبی اومده،مواظب باشا.

دِ نـَـه دِ آخه پدره من،من خاویار خورم یا تو یا هفت نسل قبلمون!

 

##################

 

به مامانم میگم سرم درد میکنه,میگه چرا؟میگم شاید تومور مغزی دارم…میگه خفه شو ذلیل مرده,این حرفا چیه میزنی دِ نـَـه دِ منظورش اینه که خدا نکنه عزیزم!!!

 

##################

 

دوستم پریده تو استخر داد میزنه میگه شنا کنم ؟

میگم دِ نـَـه دِ بزار اهنگ تایتانیک بزارم اروم غرق شو…



جمعه 26 اسفند 1390برچسب:, :: 11:34 ::  نويسنده : منیره صدری       

 دوستم میپرسه تو هم مثل من به طبیعت و دریا و گل و چیزای رمانتیک علاقه داری؟ پـــ نه پـــ من فقط به زباله دونی و آشغال و توالت عمومی و چیزای چندش آور علاقه دارم!!!!

* مامان و بابام موقع جابه جا کردن مبل یکدفعه ولش کردند رو پام اشکم در اومده، تازه می پرسن دردت اومد؟
پـــ نــه پـــ از اینکه می بینم رابطه شما دوتا انقدر خوبه و با هم همکاری می کنید، دارم اشک شوق می ریزم!!!


* لپ تاپم رو بردم نمایندگیش، می گم ضربه خورده کار نمی کنه، یارو میگه ضربه فیزیکی؟!!
پـــ نه پـــ ، یکم بی محلی کردم، ضربه روحـــی خورده.

* دارم کمرمو با نبش دیوار می خارونم خواهرم میگه کمرت می خاره ؟
میگم پــــ نه پــــ دارم علامت گذاری می کنم واسه خرس ها راهو گم نکنن!!

* دارم چایی می خورم داغ بود سوختم داداشم می پرسه سوختی؟
می گم پـــ نه پـــ رفتم مرحله بعد!!!

* به همکارم می گم همین الان یه فیلم باحال دانلود کردم، می گه از تو اینترنت؟
پـــ نه پـــ از تو کانال کولر، اتفاقاً پهنای باندشم زیاده، قطعی هم نداره!!!

* رفتم ساعت سازی به یارو می گم ساعتم کار نمی کنه، میپرسه یعنی درستش کنم؟
پـــ نه پـــ باهاش صحبت کن سر عقل بیاد بره سر کار!!!

* تو فرودگاه دارم با رفیقم حرف میزنم یارو داره رد میشه میپرسه: شما ایرانی هستین؟
می گم:پـــ نه پـــ ما چینی هستیم فقط روی ما فارسی ساز نصب کردن!!!

* رفتم دکتر از منشیه می پرسم دکتر هست؟ میگه بله می خوایید برید پیششون؟
پـــ نه پـــ اومدم ببینم اگه این وقت شب هنوز تو مطبند، تلاش شبانه روزیشون رو سرمشق زندگیم قرار بدم و برم

 

تو بهشت زهرا دنبال قبر یکی می گشتیم. یه ادم خوشحال اومده داره با ما رو سنگ قبرا رو می خونه. بعد میگه دنبال قبر کسی می گردین؟پـَـَـ نــه پـَـَــــ دستیار عزرائیلم اومدم ببینم کسی زود تر از موقع نمرده باشه.

 

 

بادوستم رفتیم تو یه مغازه ی شلوغ که عسل طبیعی میفروشه؛ نوبت ما که میشه طرفمیگه:شمام عسل میخواین!؟ ، پـَـَـــ نــه پـَـَـــ دوتا زنبوریم اومدیم استخدامشیم

 

یاروعکسمو دیده میگه:اااا دماغ خودته این؟ پـَـَــــ نــه پـَـَــــ دماغ اجدادمه کهبینی به بینی، نسل به نسل منتقل شده الان رسیده به من!!!

 

 

رفتیمسر خاک یکی از فامیلامون ساکت نشستیم پسر خاله ام میگه ساکتی!!! پــــ نه پـــــــبلند شم برات سیا نرمه نرمه رو بخونم

 

شهنشسته رو پام داره خونمو می خوره , دستم رو بردم بالا بزنمش یهو داداشم میگه اااامی خوای بکشیش؟! پَـــ نَ پـَـَـ خونش رو خورده می خوام بزنم پشتش آروغ بزنه ببرمبخوابونمش

 

 

دوستممیگه امروز چندمه ؟ میگم یکم میگه یکم مرداد ؟ پَ نه پَ امروز یکمه فروردینه ...عیدت مبارک عمو جون یه بوس بده

 

رفتمواسه ثبت نام رانندگی زَنه میگه واسه آموزش اومدین !؟؟!! گفتم پـَـَـ نــه پـَـــپول میدم که منو سوار ماشینتون کُنین بشینم رو پای راننده قان قان کُنم. .

 

رفتممغازه میگم آقا مرگ موش میخوام، میگه برای موش های خونتون میخواین، پ نه پ میخوایمبریزیم تو خورشتمون خوش رنگ شه

 

 

سرامتحان برگه تقلبم و در آوردم دارم مینویسم مراقبه دیده میگه تقلبه؟؟... میگمپـــَـ نه پـَـــ دعای ابوحمزه ثمالی!!

 

واین گرما که سگ تب میکنه رفتم سوپر مارکت میگم یه ایستک بدید یارو میگه خنک باشه؟پـَـَـ نــه پـَـَــــ گرم بده میریزم تو نعلبکی خنک بشه!

 

ماشینمبنزین تموم کرد وسط جاده, واستادم دم جاده یکی 2 لیتر بنزین از ماشینش بهم بده کهفقط خودمو برسونم به یه پمپ بنزینی, یکی زد بقل گفت آقا بنزین برای ماشینت میخوای؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ می خوام باهاش خودمو آتیش بزنم

 

رفتیمبلیت کانادا بگیریم زنه میگه سیاحتیه؟ میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ زیارتیه میخوامبرم امامزاده سید ریچارد

 

رفتمدندونپزشکی به دکتره میگم آقای دکتر این دندون عقلم کج دراومده ... اومدم حسابشوبرسی! دکتره میگه یعنی میگی بکشمش؟! پَ نه پَ گفتم دکتری ... یکم نصیحتش کنی بلکهبه راه راست هدایت شه

 

رفتیمرستوران گارسون اومده میگه چیزی میل دارین؟؟؟ گفتم پ نه پ غدامونو همین الانخوردیم گفتیم بیایم اینجا آروقشو بزنیم دور هم بخندیم!!

 

رفتهبودم اهدای خون مرده میپرسه می خوای خون بدی پـَـَـ نــه پـَـَــ… اومدم نون خشکبدم جوجه بگیرم

 

جلوتوالت عمومی وایسادیم یارو می گه آقا ببخشید شما هم تو صف توالت وایسادین..؟پـَـَـ نــه پـَـَــ ما سوسکیم اومدیم نهار!!

 

تاکمر رفتم تو موتور ماشینم که ببینم چه مرگشه ، رفیقم اومده میگه داری تعمیرش میکنی؟ پــــ نه پـــــ دارم با گِیج روغن

دردو دل میکنم !!

 

زنهشیکمش اومده جلو ، رفیق ما میپرسه این حامله س؟؟ پـَـَـ نــه پـَـَـ این زن آقاگرگه اس، شنگول رو خودش خورده، منگول رو داده شوهرش

 

حسینیبای دست پسره رو گرفته میگه با یاد چی میری کنکور بدی؟پسره میگه با یاد خدا…پـَـَـ نــه پـَـَــــ بگه به یاد دوست دخترم میرم سر جلسه

 

ادوستم رفتیم دکتر واسه عمل بینیش دکتر میگه میخوای بینیتو کوچیک کنی؟ پـَـَـ نــهپـَـَــــ اومدیم بکوبیمش 3 طبقه بسازی!!!

 

شمعهای ماشینم سوخته,رفتم تعمیرگاه…میپرسه عوضشون کنم؟؟ پـَـَـ نــه پـَـَــ فوتشونکن تا صد سال زنده باشی.

 

تبو لرز کردم .از شدت لرز دندونام داره می خوره به هم .می گه :واقعا داری می لرزی؟پن پ خودم رو گذاشتم روی ویبره بچه بیدار نشه !

 

باداییم رفتیم بستنی فروشی بستنی بخورییم داییم میگه میخوای بستنی بخری؟ میگم پـــنه پـــ اومدم نگاش کنم تو بخوری

 

 

توآشپزخونه استکان و قندون از دستم افتاد شکست با صدای خفن.مامان اومده میگه چیزیشکوندی؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ شیشه ی نازک تنهایی دلم بود منتها صداش رو گذاشتمرو اکو حال کنین

 

دوستمپاش تو گچ یارو میگه شکسته میگم پـَـَـــ نــه پـَـَـــ پاشو گچ کرده که ازشهرداری عوارض نوسازی بگیره

 

مرغعشقم مرده و درحالی که پاهاش روبه بالاس افتاده کف قفس. دوستم اومده می گه : اِ مرغعشقت مرد؟ بهـــش گفتم: پـَـَـ نــه پـَـَــــ کمر درد داشته دکتر گفته باید طاقباز دراز بکشه کف قفس

 

 

مرغعشقم مرده و درحالی که پاهاش روبه بالاس افتاده کف قفس. دوستم اومده می گه : اِمرغ عشقت مرد؟ بهـــش گفتم: پـَـَـ نــه پـَـَــــ کمر درد داشته دکتر گفته بایدطاق باز دراز بکشه کف قفس

 

بهدوستم میگم ببین تن ماهی تاریخ انقضاش کیه؟ میگه یعنی تاریخ خراب شدنش؟ گفتمپـَـَـ نــه پـَـَــــ تاریخ عروسی ننه بابای ماهی اس میخوام واسشون جشن سالگردبگیرم

 

بعداز چهار ساعت از کنکور تو هوا ۴۰ درجه اومدم خونه خواهرم میگه خسته ای؟ اگه نیستیمنو ببر یه جایی میخوام خرید کنم پـَـَـ نــه پـَـَــ خسته نیستم تو جلسه کنکورلحاف دشک انداخته بودم داشتم قلیون میکشیدم


نصفه شب یکی از بالا درمون پرید تو حیاطداداشم گفت علی دزده؟
پـَـَـنــه پـَـَــــ “زوروِ ” داره از دست گروهبان گارسیا در میره


پسره اومده خواستگاریم میگم من الان میخوام درس بخونم می گه یعنی چند سال دیگه می خوای ازدواج کنی؟
پـَـَـنــه پـَـَــــ ۱۰ دقیقه صبر کنی این صفحه رو بخونم درسم تموم میشه


یارو نشسته کنار خیابون نوک دماغش چسبیدهبه زمین. دوستم میگه : معتاده؟!

پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخواد انعطافبدنشو به رخ بکشه


با ماشین افتادیم ته دره یارو میگه زنگبزنم آمبولانس بیاد؟
پـَـَـنــه پـَـَــــ یه مشکل درون خانوادست خودمون حلش میکنیم


صدای خروپفش کشتمون ! تکونش دادم از خوابپریده، میگه سر صدام اذیتت می‌کنه؟
پـَـَـنــه پـَـَــــ جنس صداتو دوست دارم می‌خواستم بت بگم سعی‌ کن تو اوج که میری روتحریرات بیشتر کار کنی‌!


تو تاکسی تنها نشستم میخوام کرایه حسابکنم طرف میگه ۱ نفر؟!
پـَـَـنــه پـَـَــــ ۲ نفر حساب کن خورزوخان هم هست


از خونه زنگ زدم فست فود غذا بیارن، طرفمیگه بفرستم واستون؟
پـَـَـنــه پـَـَــــ آپلود کن، لینکش رو بده، دانلود میکنم


ماشینه تا شیشه جمع شده. یه نفر اون بغلافتاده پارچه سفید روش کشیدن. یارو داره رد میشه … میگه مرده؟
پـَـَـنــه پـَـَــــ تصادف خستش کرده خوابیده


هفته پیش مریض شدم، رفتم آمپول بزنم.آمپولارو دادم به پرستاره. میگه آمپول بزنم؟
پـَـَـنــه پـَـَــــ توش آب پر کن تفنگ بازی کنیم!


رفتم بچه خواهرمو از مهدکودک بیارم.مربیه میگه بچه رو میبریدش؟
پـَـَـنــه پـَـَــــ همینجا میخورمش


مگس نشسته رو برنج به خواهرم میگم:مگــــــــس … ! میگه بکشمش؟
پـَـَـنــه پـَـَــــ زشته برنج خالی بخوره یکم خورشت بریز واسش


به دوستم میگم دیشب تو کرمان یه پسرهبنزین ریخته سرش خودشو تو خیابون آتیش زده. میگه سوخت؟!
پـَـَـنــه پـَـَــــ یه جون گرفت رفت مرحله بعد !


رفتم دستشویی عمومی در میزنم میگم یکمسریع تر. میگه شمام دستشویی داری؟
پـَـَـنــه پـَـَــــ اومدم ببینم شما کم و کسری نداری ؟!


به دوستم میگم وی پی ان داری؟ میگه واسهرد شدن از ادولف هیتلرینگ میخوای؟
پـَـَـنــه پـَـَــــ واسه رد شدن از تنگه ابو غُریب میخوام. هم سنگرام منتظرن!!!


رفتم دنبال دوستم، زنگ خونه رو زدم میگممنتظرم، میگه بیام پایین؟
میگمپـَـَـ نــه پـَـَــــ بیا بالا پشت بوم، با هلیکوپتر اومدم


سوسکهرا کشتم جنازشو ورداشتم ببرم بندازم بیرون. مامانم بین راه نگاه میکنه میگه کشتیش؟
میگم: پـَـَـ نــه پـَـَــــ تو دستشویی خوابش برده بود دارم میبرمش تو رختخوابش بخوابه

 



چهار شنبه 17 اسفند 1390برچسب:, :: 16:35 ::  نويسنده : منیره صدری       

 

خداي من آرزوي همه آدم ها رو بده آرزوي منم بده...... ميدوني من ازت چي مي خوام خدا جونم من ازت يك قلب آروم مي خوام يك دلي پر از محبت و روحي آرام وجسمي سالم آره خدا جونم دوست دارم اينقدر پاك بشم خوب بشم كه تو رو توي قلبم احساس كنم خدا جونم خيلي دوستت دارم اول به همه كمك كن بعد هم به من.....

          خدا جون دوستت دارم  



چهار شنبه 17 اسفند 1390برچسب:, :: 16:11 ::  نويسنده : منیره صدری       

 

به نام خدای افسانه ها

 

خدایا چراغ راه شب های تارم را از من مگیر .

و نگذار قلم نویس افسانه ها شوم .

من دوست دارم همدم شب های تاریکم را با این که خوب می دانم هیچ همدمی ندام

من دوست ندارم ای شب سواری ها را .تاکجا این سوار خواهد راند

نمی دانم مقصد پایان در کجاست ؟؟

خدایا پایان این خط سیاه را در کدام صفحه ی هستی رسم خواهی کرد

ببین !!

بر روی سنگ درد دل نوشتم واب شد .گناهم چیست که اینگونه می سوزم ؟؟ !!

بس نیست برای این دل نازک من ! !

دل شکستن هنرنیست این را من هم می دانم 

اما خدای من این چه رسمی است ؟؟؟.....

رفیقان را جدا کردن هنر نیست رفیقان قلب انسانندخدایا بدون قلب چگونه می توان زیست ؟ ؟ !

پایان این قصه کجاست نمی دانم ؟؟ ! !

 



چهار شنبه 17 اسفند 1390برچسب:, :: 16:6 ::  نويسنده : منیره صدری       

 

بازهمه سلام خدای بزرگ دل کوچیک من دلم برای اینکه دوباره باهم مثل قدیم خلوت کنیم تنگ شده

دلم گاهی وقتی واسه خودم هم تنگ میشه ....... وقتایی که گم میشم تو درون خودم . نمی دونم درست کجاهستم واسه چی هستم دارم غرق غرور میشم که خودت با بزرگی مهر خودت دقیقه ی 90 به دادم میرسی .

میشه این بار هم به دادم برسی نگاه به دستای کوچیکم کن نه به دل پر از گناهم نگاه به مه تو چشمام کن نه به کوله بار گناه پشتم . ببین حال زار این دل بی چاره ی منو اونوقت دستم رو بگیر و از خودم رهام کن بزار پرواز رو یاد بگیرم میشه منو از عرش کبریایت پر دهی و در افق های دور دست هم بال من شوی وبا دل کوچکم هم کوچ

دوست دارم خط افق را دنبال کنیم منو تو باهم ..............

درست مثل قدیم ..!!

گاهی اوقات دلم برای خودم تنگ می شود ......................



چهار شنبه 17 اسفند 1390برچسب:, :: 16:5 ::  نويسنده : منیره صدری       

 

خدایا من بنده ی مطیعی نبودم اما تو هرگاه چیزی را در خواست کردم به من دادی

تشنه بودم و سیرابم کردی گرسنه بودم و سیرم کردی و من از روی نادانی فکر می کردم اب و غذا مرا سیر ساخته اند.

خدایا حال که فهمیدم دورنیست اما نزدیک هم نیست باز حاضر خواهی شد مرا سیرسازی.ولی این بار تشنه ی اب نیستم بلکه حلاکه یک قطر محبتم در این کویر برهوت تنهایی باز مرا  به رسم قدیم سیر می سازی .

گرسنه ام اما غذا نمی خواهم بلکه لقمه ای از عشق خداییت را در خواست می کنم بر من می دهی لمه ای از عشق  ؟.....



سه شنبه 9 اسفند 1390برچسب:, :: 21:3 ::  نويسنده : منیره صدری       
- آيا می دانستيد آمونياک می تواند جذبيت نيکوتين که يک آلکالوئيد مخدرموجود در سيگار است را توسط سلولهای مغز تا ۱۰۰برابر افزايش دهد.


- آيا ميدانستي که در يك سانتي متر پوست شما دوازده متر عصب و چهار متر رگ و مويرگ وجود دارد


- آيا ميدانستي که در تمام وجود شما بيش از يك مشت گچ «كلسيم» وجود دارد


- ايا مي دانستيد که هورمون PYY مسئول چاقي است . در تحقيقات مشخص شده است که ميزان اين هورمون در
 
افراد چاق يک سوم افراد معمولي است و چنانچه اين هورمون به افراد چاق تزريق شود اشتهاي انان کاهش مي
 
يابد .
 

- موش دو پای افريقائي ، بي آنکه سرش را برگرداند ، مي تواند پشت سرخود را ببيند اين جانور ، از ميدان ديدی
 
برابر سيصد و شصت درجه برخوردار است


- آيا ميدانستيد که زمان بارداري فيل به 2 سال مي رسد.


- آيا ميدانستيد که جنگ جهاني دوم خونين ترين جنگ بوده كه در آن حدودا" پنجاه و شش ميليون نفر جان باختند.

- ايا ميدانستيد که مساحت سطح کره زمين ۵۱۵ ميليون کيلومتر مربع است .با مقايسه با مساحت وسعت ايران
 
ميتوان نتيجه گرفت که ايران ۳۲/۰ ٪ از سطح زمين را تشکيل ميدهد.
 
- عجايب هفتگانه تاريخی: اهرام مصر , باغهای معلق بابل , مجسمه زئوس , معبد ديانا , مجسمه آپولو , آرامگاه
 
ماسولوس , فانوس درياي اسکندريه


سه شنبه 9 اسفند 1390برچسب:, :: 21:1 ::  نويسنده : منیره صدری       

- در هرم خئوپوس در مصركه 2600 سال قبل از ميلاد ساخته شده است به اندازه اي سنگ بكار رفته كه ميتوان با ان

 ديواري اجري به ارتفاع 50 cmدر دور دنيا ساخت


- آيا ميدانستيد که هر سال از 600/557/31ثانيه تشكيل شده است



- آيا ميدانستيد که بيشترين ضربان قلب راقناريها با1000بار در دقيقه وكمترين را فيل با27 بار در دقيقه دارد



- آيا ميدانستيد که سرعت صوت در فولاد 14 بار سريعتر از سرعت ان در هواست



- آيا ميدانستيد که وقتي مگس بر روي يك ميله فولادي مينشيند ميله فولادي به اندازه دو ميليونيم ميليمتر خم

ميشود

- آيا ميدانستيد که عدد 2520 را ميتوان بر اعداد 1 تا10 تقسيم نود بدون انكه خارج قسمت كسري داشته باشد



- آيا ميدانستيد که شيشه در ظاهر جامد به نظر ميرسدولي در واقع مايعي است كه بسيار كند حركت ميكند



- آيا ميدانستيد يك ليتر سركه درزمستان سنگينتراز تابستان است



- آيا ميدانستيد 30 برابر مردمي كه امروزه بر سطح زمين زندگي ميكنند در زير خاك مدفون شده اند



- آيا ميدانستيد در هر ثانيه بيش از ۵۰۰۰ بيليون بيليون الکترون به صفحه تلويزيون بر خورد ميکند و تصويری را که

 

شما تماشا ميکنيد بوجود می اورد



سه شنبه 9 اسفند 1390برچسب:, :: 20:56 ::  نويسنده : منیره صدری       

 

- آيا می دانید که طولاني ترين دوران پادشاهي بر اساس مدارك تاريخي متعلق به پادشاه مصر ميباشد كه تقريبا" دو
 
هزار و سيصد سال پيش از ميلاد در زماني كه نوزادي بيش نبود تاج گذاري كرد و سلطنت او نود و چهار سال بطول
 
انجاميد.

- يک پارادوکس

سقراط گفته يوناني ها دروغگو هستند ولي خود سقراط هم يونانيه پس دروغ ميگه که يوناني ها دروغ ميگن پس
 
يونانيها راستگو هستند و سقراط هم که يک يونانيه پس راستگوست پس راست ميگه که يونانيها دروغگو هستند
 
پس...........آخر يونانيها دروغگواند يا راستگو !؟

- ايا می دانید که در حال حاضر بيش از 6 ميليون اختراعات وجود دارد که توماس اديسون با 1093 اختراع رکورد را در
 
دست دارد.

- ايا ميدانیدنور ميتواند دور کره ی زمين (خط استوا) را 7.5 بار در 1 ثانيه طی کند.

- الكترون معناي يوناني كهربا است كهربا ماده اي است كه در مالش به پارچه پشمي باردار شده و خرده هاي كوچك
 
كاه را جذب مي كنداين ربايش بعلت نيرويي مرموز اتفاق مي افتد كه يونانيان آن را الكتريسيته ناميده اند.


- يکي از شديدترين نعره ها در بين حيوانات به شير آفريقايي تعلق دارد صدای نعره آنها تا سه کيلومتری شنيده
 
ميشود اسب آبي هم جزء حيواناتي ست که داری نعره بلندی ميباشد ، تا آنجا که حيوانات آبي در زير آب نعره آنها رو
 
ميشنوند ولي با همه اين اوصاف شديدترين نعره ها متعلق به والها مي باشد آنها ميتوانند نعره ای معادل دويست
 
دیسيبل توليد کند برای مقايسه بايستي بگويم که اين نعره از صدای موتور يک جت بيشتر مي باشد.


- آيا می دانید که شهر ممنوع واقع در پكن در كشور چين بزرگترين قصر پادشاهي جهان است اين قصر شامل هفده
 
قصر و پنج تالار ميباشد.


دو شنبه 8 اسفند 1390برچسب:, :: 22:9 ::  نويسنده : منیره صدری       

 

آیا می‌دانید یک انسان ۸ ثانیه بعد از قطع گردن هنوز به هوش است.

آیا می‌دانید سالی ۵۰۰ شهاب سنگ به زمین برخورد می‌کنند.

آیا می‌دانید خورشید روزی ۱۲۶٫۰۰۰ میلیارد اسب بخار انرژی به زمین

می‌فرستد.


آیا می‌دانید کوچک‌ترین زمین فوتبال ساخته شده یک بیست هزارم یک تار مو

است (نانو).


آیا می‌دانید با دویدن می‌توان مسافر زمان بود و کسری از ثانیه از دیگران

بیشتر عمر کرد.

آیا می‌دانید ۵۶ درصد افرادی که دست چپ هستند، تایپیستند.


آیا می‌دانید برای تولید ۱ لیتر بنزین ۲۳٫۵تن گیاه در گذشته مدفون شده است.


آیا می‌دانید هر ۱ دقیقه نسل یک موجود زنده منقرض می‌شود

.
آیا می‌دانید داوینچی با یک دست می‌نوشت و با دست دیگر نقاشی می‌کشید.


آیا می‌دانید گوش و بینی در تمام طول عمر رشد می‌کنند.


آیا می‌دانید آب دریا بهترین ماسک صورت است.


آیا می‌دانید در ساخت برج ایفل ۲٫۵ میلیون پیچ و مهره به کار رفته است.

آیا می‌دانید بینی انسان قادر به تشخیص ۱۰٫۰۰۰ نوع بوی مختلف است.


آیا می‌دانید انرژی که خورشید در ۱ ثانیه تولید می‌کند برای مصرف ۱ میلیون

سال زمین کافی است.


آیا می‌دانید غیرممکن است که بتوانید با چشم باز عطسه کنید.

آیا می‌دانید ما در طول زندگیمان ۱۸ کیلو پوست می‌اندازیم.


آیا می‌دانید رنگ مورد علاقه ۸۰ درصد آمریکایی‌ها آبی است!


آیا می‌دانید وقتی شخصی در سریلانکا سرش را از طرفی به طرفی دیگر تکان

می‌دهد یعنی باشه.
آیا می‌دانید در این دنیا تعداد جوجه‌ها از آدم‌ها بیشتر است.


آیا می‌دانید نوارهای لاستیکی خیلی طول می‌کشد تا سرد شوند.


آیا می‌دانید مغز در هنگام خواب فعال‌تر از وقتی است که تلویزیون می‌بینید.

آیا می‌دانید اگر مادران در زمان بارداری سیب به خصوص سبز استفاده کنند

نوزادانشان زیبا می‌شوند.


آیا می‌دانید مادران باردار از انگور و جوانه گندم و امگا ۳ استفاده کنند بچه‌های

آن‌ها تیزهوش می‌شوند.


آیا می‌دانید
خورشید فقط ۱ بر ۴۰٫۰۰۰جرم خود را از دست داده است.

آیا می‌دانید ایران ۱۰۱۸ شهر دارد.


آیا می‌دانید پر آب‌ترین رود ایران کارون در خوزستان است.


آیا می‌دانید بام ایران استان چهارمحال و بختیاری است.


آیا می‌دانید هر فردی در طول ۲۴ ساعت ۲۳ هزار بار نفس می‌کشد



دو شنبه 8 اسفند 1390برچسب:, :: 22:6 ::  نويسنده : منیره صدری       
 

اگر حسابی اعصاب‌تان به هم ریخته، موز بخورید

زمانی كه دیدید دكمه‌های لباس‌تان درست بسته نمی‌شوند، بروید سراغ موز. تحقیقات نشان داده یك موز متوسط 105 كالری و فقط 14 گرم قند دارد. همین مقدار شما را سیر كرده و قند خون را به شكل ملایمی بالا می‌برد. در ضمن همین موز 30 درصد ویتامین B6 مورد نیاز روزانه را تامین می‌كند. این ویتامین باعث می‌شود مقدار سروتونین تولید شده مغز اندكی افزایش یافته و توان مقابله با شرایط دشوار و اضطراب‌ها را در شما افزایش می‌دهد.

اگر می‌خواهید کلیه تان سنگ نسازد، زرد‌آلود بخورید

هشت عدد زرد‌آلوی خشك حاوی 2 گرم فیبر و فقط 3 میلی‌گرم سدیم و 325 میلی‌گرم پتاسیم است كه همه این‌ها كمك می‌كنند مواد معدنی در ادرار تجمع پیدا نكرده و از تشكیل سنگ‌های اگزالات كلسیم جلوگیری شود. این سنگ‌ها شایع‌ترین نوع سنگ‌های كلیوی هستند. برای در امان ماندن از سنگ كلیه به‌خصوص اگر سابقه‌اش را دارید بقیه میان وعده‌ها را حذف كنید و برگه زردآلو بخورید.

اگر فشار خون‌تان بالاست، كشمش بخورید

60 عدد كشمش تقریبا می‌شود یك مشت پر كه حاوی یك گرم فیبر و 212 میلی‌گرم پتاسیم است كه هر دو برای كنترل فشار خون بالا در قالب یك رژیم غذایی توصیه می‌شوند. مطالعات متعددی نشان داده كه پلی‌فنل‌های موجود در مواد‌غذایی مشتق از خانواده انگور مثل همین كشمش و آب انگور در حفظ سلامت قلبی عروقی تاثیر بسزایی دارند که كاهش فشار خون از آن جمله است.

اگر از سروصدای معده رنج می‌برید، ماست بخورید

یك فنجان و نیم ماست طبیعی (كم‌چرب/پروبیوتیك) غذا را به شكل موثری از دستگاه گوارش عبور می‌دهد. از سوی دیگر ماست‌های پروبیونیك قابلیت هضم غذا به‌ویژه لبنیات و حبوبات را در روده‌ها بهبود می‌بخشند. همان‌طور كه می‌دانید این غذاها عامل ایجاد گاز در دستگاه گوارشی هستند و در نتیجه با خوردن ماست از این مزاحمت دور می‌مانید.

اگر بیش از حد سرفه می‌كنید، عسل بخورید

در مطالعه‌ای كه توسط دانشمندان آمریكایی انجام گرفته، مشخص شده 2 قاشق چای‌خوری عسل قهوه‌ای و غلیظ بسیار موثرتر از داروهای بدون نسخه ضد‌سرفه، شدت و دفعات سرفه‌های شدید را در كودكان كاهش می‌دهد. آنتی‌اكسیدان‌های موجود در عسل و عوامل ضد‌میكروبی موجود در آن التهاب بافت‌های گلو را كاهش داده و بیمار را آرام می‌كند. البته به شرطی كه عسل واقعا طبیعی باشد!

اگر همیشه احساس خستگی می‌كنید، فلفل دلمه‌ای قرمز بخورید

فلفل دلمه‌ای قرمز غنی از ویتامین C است. مطالعات نشان داده، ویتامین C بهترین ماده برای مقابله با استرس‌هایی است كه به واسطه رادیكال‌های آزاد ایجاد می‌شوند. از سوی دیگر ویتامین C در عین برطرف كردن خستگی، نقشی اساسی در سوخت و ساز آهن برعهده دارد كه به بدن كمك می‌كند اكسیژن بیشتری وارد جریان خون شود. كمبود اكسیژن یكی از اصلی‌ترین دلایل خستگی و ضعف بدنی است.

اگر می‌ترسید سرطان معده بگیرید، كلم بخورید

مطالعه‌ای كه در سال 2002 در دانشگاه جانز‌هاپكینز صورت گرفته نشان داده، یك تركیب بسیار قدرتمند موجود در كلم به نام سولفورافان، هلیكو‌باكتر پیلوری(باكتری عامل زخم معده و روده) را پیش از ورود به دستگاه گوارش تحت‌تاثیر خود قرار می‌دهد و از كار می‌اندازد و حتی شاید در پیشگیری از ایجاد سرطان‌های دستگاه گوارش هم موثر باشد. یك فنجان پر از كلم 34 كالری دارد و 3 گرم فیبر و 75 درصد از نیاز روزانه به ویتامین C را تامین می‌كند.

اگر مشكل سخت دارید، انجیر بخورید

4 عدد انجیر خشك 3 گرم فیبر دارد كه باعث تنظیم حركات روده بزرگ و دفع بهتر می‌شود. خوردن این میوه باعث پیشگیری از عود مجدد هموروئید می‌شود. همچنین این مقدار انجیر 5 درصد پتاسیم و 10 درصد منگنز مورد نیاز روزانه را تامین می‌كند.

اگر دارای مشکلات شكمی هستید، ریحان بخورید

مطالعات نشان داده، ماده شیمیایی اوژنول موجود در ریحان باعث از بین رفتن و پیشگیری دل درد، حالت تهوع، كرامپ‌های شكمی یا اسهال می‌شود. علت این موضوع از بین رفتن برخی از باكتری‌ها از جمله سالمونلا و لیستریا توسط اوژنول است. اوژنول یك ماده ضد‌اسپاسم است كه می‌تواند باعث بهبود كرامپ‌های شكمی شود. هر طور كه دوست دارید ریحان را بخورید.

اگر دچار كم‌خوابی هستید، گوشت بوقلمون بخورید

حدود 85 گرم گوشت بوقلمون تقریبا حاوی كل تریپتوفان مورد نیاز روزانه بدن است. اسید آمینه تریپتوفان ماده‌ای ضروری است كه باعث تولید سروتونین و ملاتونین می‌شود كه هر دوی این‌ها باعث تنظیم خواب می‌شوند. مطالعات نشان داده افرادی كه از بی‌خوابی یا كم‌خوابی رنج می‌برند دچار كمبود تریپتوفان هستند.

اگر می‌خواهید از كسالت دور شوید، ماهی تن بخورید

85 گرم از ماهی تن كنسرو شده حاوی حدود 800 میلی‌گرم امگا3 است. محققان معتقدند، امگا3 باعث رفع كسالت روحی و پیشگیری از اضطراب و بالارفتن روحیه می‌شود. اسیدهای چرب موجود در ماهی، توسط متخصصان تغذیه با عنوان درمانی موثر برای افسردگی توصیف شده است. خوردن ماهی تن با مقدار كمی نان تاثیر بهتری دارد چون كربوهیدرات موجود در نان، سروتونین خون را افزایش داده و باعث بهبود روحیه و دور شدن احساس كسالت می‌شود.

اگر همیشه از حالت تهوع رنج می برید، چای زنجبیلی بخورید

مطالعات متعددی نشان داده، یك‌چهارم قاشق چای‌خوری پودر زنجبیل، نصف قاشق چای‌خوری ریشه خرد شده زنجبیل یا یك فنجان چای زنجبیل باعث كاهش حالت تهوع ناشی از بیماری حركت و حالت تهوع سفر و بارداری می‌شود. محققان هنوز به‌درستی نمی‌دانند چه ماده‌ای در زنجبیل باعث سركوب حالت تهوع می‌شود اما به‌هرحال این ماده بی‌خطر بوده و فاقد عوارض جانبی معمول داروهای ضد‌تهوع است.

اگر دچار سوزش معده هستید، چای بابونه بخورید

چای بابونه باعث بهبود التهاب، اسپاسم و گاز دستگاه گوارش می‌شود. 2 قاشق چای‌خوری بابونه را به‌مدت 20 دقیقه در آب جوش دم كنید و كمی كه خنك شد میل كنید. برای برطرف شدن این مشكل لازم است چند بار در روز چای بابونه بخورید


دو شنبه 8 اسفند 1390برچسب:, :: 22:4 ::  نويسنده : منیره صدری       

      

 

      

 

 

        

 

                                  

 

     

 

           

 

         

 

          

 

              

 

        

 

 

 

 

 

 



دو شنبه 8 اسفند 1390برچسب:, :: 22:2 ::  نويسنده : منیره صدری       

http://up.patoghu.com/images/z33irb0cq3n2rjygr37u.gifبه دوستم میگم فهمیدی مریم جدا شد؟؟؟ میگه از شوهرش؟؟؟؟؟
پَـــ نَ پَــــ چسبیده بود کف ماهیتابه کفگیر زدم جدا شد


دارم رو تردمیل میدووم یارو میگه اینجوری میدویی لاغر کنی؟؟
پـَــ نَ پـَـــ دارم واسه نقش آفرینی تو سری جدید میگ میگ آماده میشم...!!

پریشب تو خیابون میرفتم داشتم با فندکم بازی میکردم،
پلیس رد شده میگه اون چیه؟ فندکه؟
پـَـَـ نَ پـَـَــــ مشعل المپیکه دارم میبرم لندن!!

رفتم درمونگاه , منشیه میگه : مریض شمایید؟
پَــــ نَ پَــــ من میکروبم , اومدم خودمو معرفی کنم!

با دوستم رفتیم باغ وحش،جلوی قفسِ شیر وایسادیم.
دوستم میگه:شیرِ؟
پَــــ نَ پَــــ… گربه اس باباش مرده ریش گذاشته!


واسه استخدام رفتم یه شرکتی خانومه میگه :شما برای آگهی استخدام اومدین؟
پـَـَـ نَ پـَـَــــ اومدم بگم اصلا رو من حساب نکنین!

میگم دیشب یه پشه اومده بود تو اتاقم
میگه کشتیش؟
پَــــ نَ پَـــــ اومدم بِزنم، نتونستم ، خونِ من تو رگهاش جریان داشت! ،یهو گفت بابا …!! بعدشم نشَستیم دوتایی تا صبح گریه کردیم ، گوشه اتاق

 رفتم جلسه ثبت نام ۱ساعت وایسادم.یارو اومده میگه میخوای ثبت نام کنی؟
پـَـــ نَ پـَـــ اومدم حالتو احوالتو سفید رویتو سیه مویتو ببینم بروم..

http://up.patoghu.com/images/8cxxp5mev5fyhydz1vii.gifهفته پیش مریض شدم، رفتم آمپول بزنم …
آمپولارو دادم به پرستاره …میگه آمپول بزنم؟
پَ نه پَ توش آب پر کن تفنگ بازی کنیم!

http://up.patoghu.com/images/vmud0qoleflq1ibmc2c.jpgرفتم دم مغازه به یارو میگم قرص پشه داری؟ میگه واسه کشتنش میخوای؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ برا سردردش میخوام!

کله صبحی رفیقم می‌خواست بیاد درس بخونیم، بهش زنگ زدم گفتم دوتا نون هم بگیر بیار.
گفت واسه صبحونه؟
پـَـ نه پَــ، واسه ذخیره سازی تو روزای سخت زمستون!



دو شنبه 8 اسفند 1390برچسب:, :: 22:1 ::  نويسنده : منیره صدری       

 

منو تو خدا . خدا و اسمون و یک عالمه  دل های تنها.

دل های تنها و نگاه های دوخته شده به   اسمون.ماه هم مونده تنها .... این خطای دید ماست که ماه رو کناره یک عالمه ستاره میبینیم.همین ستاره ها فرسخ ها با ماه فاصله  دارند.اسمون ماه رو به خاطر خودش نمی خواهد به خاطر قشنگیاش می خواهد به خاطره همینه که روز ها ماه رو پنهون میکنه اخه میترسه دیگران به خاطر اینکه ماهتو روز نور نداره اسمون رو مسخره کنند. اسمون خیلی میترسه  دوست نداره انگشت نمای دیگران بشه.اسمون رنگ ابی خودش رو دوست داره نه رنگ سفید ماه رو.اسمون دوست داره وقتی تو اب در یا نگاه میکنه تنهاباشه ابی باشه بزرگ باشه قشنگ باشه .نه اینکه عکسش کنار ماه توی اب قرار بگیره.بی چاره ماه!!! به خاطره اسمون روز ها نمی درخشه و خودش رو پنهون میکنه تا اسمون وقتی عکس خودش رو تو دل دریا میبینه بزرگ باشه تنها باشه ابی باشه قشنگ باشه !!! بی ماه باشه !!!!!!!!! اخی . فقط قصه ی ماه و اسمون نیست که این طوری افسانه ی ما ادما هم همین طوره یخورده بهش فکر کن به حرفم میرسی



دو شنبه 8 اسفند 1390برچسب:, :: 22:0 ::  نويسنده : منیره صدری       

اگه چشمامونو باز کنیم میفهمیم که زمان به قدری

 

 زود میگذره که تازه میفهمیم زندگی فقط دو روز بوده

تو همین دو روز لحظه هایی رو ازدست

میدیم که هیچ وقت دیگه فرصت تکرار ندارن.

و ما زمانی ارزوی تکرارشونو داریم که

 فهمیده باشیم بزرگ شدیم.

اما بازم دیر نیس هر روز که افتاب چشماتو

باز میکنه میخواد بگه امروز روز جدید رسیده

 مراقب لحظه هات باش.میخواد بگه هرچی

تا الان از دست دادی رو ول کن تعداد نفس هایی

 که مونده دریاب ارزش زندگی بیشتر از حسرت

 خوردن گذشتس.



دو شنبه 8 اسفند 1390برچسب:, :: 21:59 ::  نويسنده : منیره صدری       

هيچ وقت


هيچ وقت نقاش خوبي نخواهم شد


امشب دلي کشيدم


شبيه نيمه سيبي


که به خاطر لرزش دستانم


در زير آواري از رنگ ها


ناپديد ماند ......


 


 

 

لحظه

صداي پاي تو كه مي روي
و صداي پاي مرگ كه مي آيد...
ديگر چيزي را نمي شنوم

 


 

 

ساده دل
دل ساده
برگرد و در ازاي يک حبه کشک سياه شور
گنجشک ها را
از دور و بر شلتوک ها کيش کن
که قند شهر
دروغي بيش نبوده است
 


 

 

دل خوش
جا مانده است
چيزي جايي
كه هيچ گاه ديگر
هيچ چيز
جايش را پر نخواهد كرد
نه موهاي سياه و
نه دندانهاي سفيد

 

 


 

 

غریب
مادربزرگ
گم كرده ام در هياهوي شهر
آن نظر بند سبز را
كه در كودكي بسته بودي به بازوي من
در اوين حمله ناگهاني تاتار عشق
خمره دلم
بر ايوان سنگ و سنگ شكست
دستم به دست دوست ماند
پايم به پاي راه رفت
من چشم خورده ام
من چشم خورده ام
من تكه تكه از دست رفته ام



دو شنبه 8 اسفند 1390برچسب:, :: 21:57 ::  نويسنده : منیره صدری       

شاگردی از استادش پرسید : عشق چیست؟
استاد در جواب گفت : به گندمزار برو و پرخوشه ترین شاخه را بیاور . اما در هنگام عبور از گندمزار ، به یاد داشته كه نمی توانی به عقب برگردی تا خوشه ای بچینی.
شاگرد به گندمزار رفت و پس از مدتی طولانی برگشت . استاد پرسید : چه آوردی؟
شاگرد با حسرت جواب داد : هیچ ! هر چه جلو می رفتم ، خوشه های پر پشت تر می دیدم و به امید پیدا كردن پرپشت ترین ، تا انتهای گندمزار رفتم . استاد گفت : عشق یعنی همین !
شاگرد پرسید : پس ازدواج چیست ؟ استاد به سخن آمد كه : به جنگل برو و بلند ترین درخت را بیاور . اما به یاد داشته باش كه باز هم نمی توانی به عقب برگردی!
شاگرد رفت و پس از مدت كوتاهی با درختی برگشت . استاد پرسید كه شاگرد را چه شد و او در جواب گفت : به جنگل رفتم و اولین درخت بلندی را كه دیدم ، انتخاب كردم . ترسیدم كه اگر جلو بروم ، باز هم دست خالی بگردم .
استاد باز گفت : ازدواج هم یعنی همین !!



دو شنبه 8 اسفند 1390برچسب:, :: 21:57 ::  نويسنده : منیره صدری       

نام : كمال
كلاس : دبستان
موزو انشا : عزدواج!

هر وقت من یك كار خوب می كنم مامانم به من می گوید بزرگ كه شدی برایت یك زن خوب می گیرم، تا به حال من پنج تا كار خوب كرده ام و مامانم قول پنج تایش را به من داده است،
حتمن ناسرادین شاه خیلی كارهای خوب می كرده كه مامانش به اندازه استادیوم آزادی برایش زن گرفته بود. ولی من مؤتقدم كه اصولن انسان باید زن بگیرد تا آدم بشود ، چون بابایمان همیشه می گوید مشكلات انسان را آدم می كند.

در عزدواج تواهم خیلی مهم است یعنی دو طرف باید به هم بخورند. مثلن من و ساناز دختر خاله مان خیلی به هم می خوریم.

 

از لهاز فكری هم دو طرف باید به هم بخورند، ساناز چون سه سالش است هنوز فكر ندارد كه به من بخورد ولی مامانم می گوید این ساناز از تو بیشتر هالیش می شود.

در عزدواج سن و سال اصلن مهم نیست چه بسیار آدم های بزرگی بوده اند كه كارشان به تلاغ كشیده شده و چه بسیار آدم های كوچكی كه نكشیده شده. مهم اشق است !

اگر اشق باشد دیگر كسی از شوهرش سكه نمی خواهد و دایی مختار هم از زندان در می آید من تا حالا كلی سكه جم كرده ام و می خواهم همان اول قلكم را بشكنم و همه اش را به ساناز بدهم تا بعدن به زندان نروم.

مهریه و شیر بلال هیچ كس را خوشبخت نمی كند. همین خرج های ازافی باعث می شود كه زندگی سخت بشود و سر خرج عروسی داییمختار با پدر خانومش حرفش بشود دایی مختار می گفت پدر خانومش چتر باز بود.. خوب شاید حقوق چتر بازی خیلی كم بوده كه نتوانسته خرج عروسی را بدهد. البته من و ساناز تفافق كرده ایم كه بجای شام عروسی چیپس و خلالی نمكی بدهیم. هم ارزان تر است ، هم خوشمزه تراست تازه وقتی می خوری خش خش هم می كند!
اگر آدم زن خانه دار بگیرد خیلی بهتر است و گرنه آدم مجبور می شود خودش خانه بگیرد. زن دایی مختار هم خانه دار نبود و دایی مختار مجبور شد یك زیر زمینی بگیرد. میگفت چون رهم و اجاره بالاست آنها رفته اند پایین! اما خانوم دایی مختار هم می خواست برود بالا! حتمن از زیر زمینی می ترسید. ساناز هم از زیر زمینی می ترسد برای همین هم برایش توی باغچه یك خانه درختی درست كردم. اما ساناز از آن بالا افتاد و دستش شكست.. از آن موقه خاله با من قهر است.

قهر بهتر از دعواست. آدم وقتی قهر می كند بعد آشتی می كند ولی اگر دعوا كند بعد كتك كاری می كند بعد خانومش می رود دادگاه شكایت می كند بعد می آیند دایی مختار را می برند زندان!
البته زندان آدم را مرد می كند.عزدواج هم آدم را مرد می كند، اما آدم با عزدواج مرد بشود خیلی بهتر است!



دو شنبه 8 اسفند 1390برچسب:, :: 21:56 ::  نويسنده : منیره صدری       

یک خانم معلم ریاضی به یک پسر هفت ساله ریاضی یاد می‌داد. یک روز ازش پرسید: اگر من بهت یک سیب و یک سیب و یکی بیشتر سیب بدهم تو چند تا سیب خواهی داشت؟ پسر بعد از چند ثانیه با اطمینان گفت: 4 تا! معلم نگران شده انتظار یک جواب صحیح آسان رو داشت (3). او نا امید شده بود. او فکر کرد "شاید بچه خوب گوش نکرده است" تکرار کرد: خوب گوش کن، خیلی ساده است تو می‌تونی جواب صحیح بدهی اگر به دقت گوش کنی. اگر من به تو یک سیب و یک سیب دیگه و یکی بیشتر سیب بدهم تو چند تا سیب خواهی داشت؟ پسر که در قیافه معلمش نومیدی می‌دید دوباره شروع کرد به حساب کردن با انگشتانش در حالیکه او دنبال جوابی بود که معلمش رو خوشحال کند تلاش او برای یافتن جواب صحیح نبود تلاشش برای یافتن جوابی بود که معلمش را خوشحال کند. برای همین با تامل پاسخ داد "4"..... نومیدی در صورت معلم باقی ماند. به یادش اومد که پسر توت فرنگی رو دوست دارد. او فکر کرد شاید پسرک سیب رو دوست ندارد و برای همین نمی‌تونه تمرکز داشته باشه. در این موقع او با هیجان فوق العاده و چشم‌های برق‌زده پرسید: اگر من به تو یک توت فرنگی و یکی دیگه و یکی بیشتر توت فرنگی بدهم تو چند تا توت فرنگی خواهی داشت؟ معلم خوشحال بنظر می‌رسید و پسرک با انگشتانش دوباره حساب کرد. و پسر با تامل جواب داد "3"؟ حالا خانم معلم تبسم پیروزمندانه داشت. برای نزدیک شدن به موفقیتش او خواست به خودش تبریک بگه ولی یه چیزی مونده بود او دوباره از پسر پرسید: اگر من به تو یک سیب و یک سیب دیگه و یکی دیگه بیشتر سیب بدهم تو چند تا سیب خواهی داشت؟ پسرک فوری جواب داد "4"!!! خانم معلم مبهوت شده بود و با صدای گرفته و خشمگین پرسید چطور ؟ آخه چطور؟ پسرک با صدای پایین و با تامل پاسخ داد "برای اینکه من قبلا یک سیب در کیفم داشتم" نتیجه : اگر کسی جواب غیر قابل انتظاری به سوال ما داد ضرورتا آن اشتباه نیست شاید یه بُعدی از آن را ابدا نفهمیدیم.!!!


 



دو شنبه 8 اسفند 1390برچسب:, :: 21:56 ::  نويسنده : منیره صدری       

 

 

گنجشک به خدا گفت:لانه ی کوچکی داشتم،ارامگاهخستگیم،پناه بی کسیم،طوفان تو آن را از من گرفت،کجای دنیای تو را گرفته بود؟؟؟؟؟؟؟؟
خدا گفت:ماری در راهه لانه ات بود،باد راگفتم لانه ات را واژگونکند،آن گاه تو ازکمینه مار پر گشودی .چه بسیار بلاها که از تو به واسطهء محبتم دورکردم و تو ندانسته به دشمنیم برخواستی......



دو شنبه 8 اسفند 1390برچسب:, :: 21:54 ::  نويسنده : منیره صدری       

ستاره را گفتم کجاست مقصد این کهکشان سرگشته؟

 

              کجا به آب رسد تشنه با فریب سراب؟

 

ستاره گفت که خاموش...

 

« لحظه را دریاب...»  

پرانتز باز(دوستت دارم پرانتز را نبند بگذار این حقیقت تا ابد جریان بیابد .



دو شنبه 8 اسفند 1390برچسب:, :: 21:53 ::  نويسنده : منیره صدری       

فقیر به دنبال شادی ثروتمند وثروتمند به دنبال آرامش زندگی فقیر است

کودک به دنبال آزادی بزرگتر و بزرگتر به دنبال سادگی کودک است

پیر به دنبال قدرت جوان وجوان در پی تجربه ی سالمند است

خدایا، کدامین پل در کجای دنیا شکسته است که هیچکس به مقصد خود نمی رسد

پرانتز باز(دوستت دارم پرانتز را نبند بگذار این حقیقت تا ابد جریان بیابد .



دو شنبه 8 اسفند 1390برچسب:, :: 21:52 ::  نويسنده : منیره صدری       

 

 

 



دو شنبه 8 اسفند 1390برچسب:, :: 21:51 ::  نويسنده : منیره صدری       
یك روز آموزگار از دانش آموزانی كه در كلاس بودند پرسید:آیا می توانید راهی غیر تكراری برای بیان عشق،بیان كنید؟برخی از دانش آموزان گفتند با "بخشیدن "عشقشان را معنا می كنند.برخی "دادن گل و هدیه" و "حرف های دلنشین"را راه بیان عشق عنوان كردند.شماری دیگر هم گفتند "با هم بودن در تحمل رنجها و لذت بردن از خوشبختی "را راه بیان عشق می دانند.

در آن بین پسری برخاست و پیش از اینكه شیوه ی دلخواه خود را برای ابراز عشق بیان كند،داستان كوتاهی تعریف كرد:یك روز زن و شوهر جوانی كه هر دو زیست شناس بودند طبق معمول برای تحقیق به جنگل رفتند.آنان وقتی به بالای تپه رسیدند در جا میخكوب شدند.

یك قلاده ببر بزرگ،جلوی زن و شوهر ایستاده و به آنان خیره شده بود.شوهر ،تفنگ شكاری به همراه نداشت و دیگر راهی برای فرار نبود.

رنگ صورت زن و شوهر پریده بود و در مقابل ببر،جرات كوچكترین حركتی نداشتند.ببر،آرام به طرف آنان حركت كرد.همان لحظه مرد زیست شناس فریاد زنان فرار كرد و همسرش را تنها گذاشت.بلافاصله ببر به سمت شوهر دوید و چند دقیقه بعد ضجه های مرد جوان به گوش زن رسید.ببر رفت و زن زنده ماند.

داستان كه به اینجا رسید دانش آموزان شروع كردند به محكوم كردن آن مرد.

راوی پرسید:آیا می دانید آن مرد در لحظه های آخر زندگیش چه فریاد می زد؟

بچه ها حدس زدند از همسرش معذرت خواسته كه او را تنها گذاشته است!

راوی جواب داد:نه!آخرین حرف مرد این بود كه"عزیزم،تو بهترین مونسم بودی .از پسرمان خوب مواظبت كن و به او بگو پدرت همیشه عاشقت بود."

قطره های بلورین اشك،صورت راوی را خیس كرده بود كه ادامه داد :همه ی زیست شناسان می دانند ببر فقط به كسی حمله می كند كه حركتی انجام می دهد یا فرار می كند .پدر من در آن لحظه ی وحشتناك ،با فداكردن جانش پیش مرگ مادرم شد و او را نجات داد.این صادقانه ترین و بی ریاترین راه پدرم برای بیان عشق خود به مادرم و من بود.


دو شنبه 8 اسفند 1390برچسب:, :: 21:50 ::  نويسنده : منیره صدری       

گاهی وقتها از نردبان بالا میری تا دستهای خدا رو بگیری ،

 

غافل از اینکه خدا پایین ایستاده و نردبان و محکم گرفته که تو

 

نیفتی

 


دو شنبه 8 اسفند 1390برچسب:, :: 21:49 ::  نويسنده : منیره صدری       

 به سراغ من اگر می ایید                          

پشت هیچستانم

پشت هیچستان جایی                            

پشت هیچستان رگ های هوا "پر قاصد هایی است

که خبر می ارند از گل واشده ی دورترین بوته خاک         

روی شن ها هم نقش های سم اسبان سواران ظریفی است

که صبح

به سر تپه ی معراج شقایق رفتند

پشت هیچستانم چتر خواهش باز است

تا نسیم عطشی دربن برگی بدود

زنگ باران به صدا می اید

ادم اینجاتنهاست

و دراین تنهایی سایه ی نارونی تا ابدیت جاری است

به سراغ من اگر می ایید نرم و اهسته بیاید مبادا که ترک بردارد

چینی نازک تنهایی من

                 



دو شنبه 8 اسفند 1390برچسب:, :: 21:46 ::  نويسنده : منیره صدری